امتیاز کاربر : 9/10

سریال و آن بالا خدا هست

0
  • 1
    قسمت 1
    قسمت 1amdb
  • 2
    قسمت 2
    قسمت 2amdb
  • 3
    قسمت 3
    قسمت 3amdb
  • 4
    قسمت 4
    قسمت 4amdb
  • 5
    قسمت 5
    قسمت 5amdb
  • 6
    قسمت 6
    قسمت 6amdb
  • 7
    قسمت 7
    قسمت 7amdb
  • 8
    قسمت 8
    قسمت 8amdb
  • 9
    قسمت 9
    قسمت 9amdb
  • 10
    قسمت 10
    قسمت 10amdb
  • 11
    قسمت 11
    قسمت 11amdb
  • 12
    قسمت 12
    قسمت 12amdb
  • 13
    قسمت 13
    قسمت 13amdb
  • 14
    قسمت 14
    قسمت 14amdb
  • 15
    قسمت 15
    قسمت 15amdb
  • 16
    قسمت 16
    قسمت 16amdb
  • 17
    قسمت 17
    قسمت 17amdb
  • 18
    قسمت 18
    قسمت 18amdb
  • 19
    قسمت 19
    قسمت 19amdb
  • 20
    قسمت 20
    قسمت 20amdb
  • 21
    قسمت 21
    قسمت 21amdb
  • 22
    قسمت 22
    قسمت 22amdb
  • 23
    قسمت 23
    قسمت 23amdb
  • 24
    قسمت 24
    قسمت 24amdb
  • 25
    قسمت 25
    قسمت 25amdb
  • 26
    قسمت 26
    قسمت 26amdb
  • 27
    قسمت 27
    قسمت 27amdb
  • 28
    قسمت 28
    قسمت 28amdb
  • 29
    قسمت 29
    قسمت 29amdb
  • 30
    قسمت 30
    قسمت 30amdb
  • 31
    قسمت 31
    قسمت 31amdb
  • 32
    قسمت 32
    قسمت 32amdb
  • 33
    قسمت 33
    قسمت 33amdb
  • 34
    قسمت 34
    قسمت 34amdb
  • 35
    قسمت 35
    قسمت 35amdb
  • 36
    قسمت 36
    قسمت 36amdb
  • 37
    قسمت 37
    قسمت 37amdb
  • 38
    قسمت 38
    قسمت 38amdb
  • 39
    قسمت 39
    قسمت 39amdb
  • 40
    قسمت 40
    قسمت 40amdb
  • 41
    قسمت 41
    قسمت 41amdb
  • 42
    قسمت 42
    قسمت 42amdb
  • 43
    قسمت 43
    قسمت 43amdb
  • 44
    قسمت 44
    قسمت 44amdb
  • 45
    قسمت 45
    قسمت 45amdb
  • 46
    قسمت 46
    قسمت 46amdb
  • 47
    قسمت 47
    قسمت 47amdb
  • 48
    قسمت 48
    قسمت 48amdb
سریال و آن بالا خدا هست
شرکت سازنده:
وضعیت:درحال پخش
مکان پخش:یوتیوب
زمان کل سریال:
25:13:01
تعداد قسمت های سریال:54

سریال و آن بالا خدا هست

احمد از یک ولایت افغانستان وارد کابل می شود و به عنوان خدمتکار خانه مالک استخدام می شود.
مالک با پول و اشیا قیمتی بارها احمد را امتحان می کند و احمد بعد از پیدا کردن پول ها و اشیاء، آنها را به مالک برمیگرداند. سلیم فرزند مالک که از اعتیاد رنج می برد و در کار تجارت خود ورشکسته است از بودن احمد ناراحت است و می خواهد با همدستی دوستانش به پول های پدرش دست برد بزنند.
دوستان سلیم برای دزدی می آیند ولی احمد مانع می شود و گلوله می خورد، مالک احمد را به شفاخانه می برد و احمد خوب می شود.
رضیه دختر جوان مالک، در درس هایش مشکل دارد و از پدرش می خواهد برای او معلم خصوصی پیدا کند ولی پدرش نمیتواند آدمی مطمئنی را پیدا کند، لذا رضیه به هم صنفی اش التماس می کند تا به او کمک کند ولی هم صنفی رضیه قبول نمی کند. احمد بعد از دیدن التماس های رضیه به هم صنفی اش تصمیم می گیرد به رضیه در درس هایش کمک کند. با کمک احمد رضیه به نمرات خوبی در درس هایش می رسد.
مالک که از حسابدار شرکت ناراضی است و میداند حسابدار از حسابهای شرکت دزدی می کند، تصمیم می گیرد وظیفه احمد را تغییر بدهد و به شرکت ببرد. احمد بعد از بررسی حساب ها متوجه می شود که حسابدار مقدار قابل توجهی را دزدیده است، مالک حسابدار را اخراج می کند و احمد وظیفه حسابداری را به عهده می گیرد. با بودن احمد در شرکت مالک خیالش آسوده می شود به مسافرت های کوتاه مدت و بلند مدت به دیدن دوستانش می رود که یکی از آنها مشتاق است.
همسر مالک از احمد خواهش می کند تا با سلیم صحبت کند و بفهمد آیا به دختر مشتاق علاقه ای دارد یانه تا دختر مشتاق را برای او خواستگاری کنند.
احمد با نیت گفتگو وارد اتاق سلیم می شود ولی سلیم تحت تاثیر مواد مخدر با احمد پرخاش می کند و از داشتن رفقای ناسالم، اعتیاد و مقروض بودن خود به احمد می گوید و به آنها نیز افتخار می کند.
رضیه گفتگوی احمد و سلیم را می بیند و در می یابد که آن شب دزدی سلیم زمینه ورود آنها را به خانه فراهم کرده است.
سلیم که بشدت از ظرف طلبکارهایش تحت فشار است سعی می کند هرچه زودتر به ثروت پدرش برسد، لذا با هم دستی دوستانش برای احمد دسیسه ای می چیند و مالک را تحریک می کند احمد را به حوزه پولیس معرفی کند. مالک احمد را به پولیس معرفی می کند.
رضیه که در این مدت فداکاری های احمد را دیده است و دل بسته احمد شده است و سعی می کند پدرش را متوجه بسازد که احمد بی گناه است ولی پدرش حرف های رضیه را قبول نمی کند.
یکی از طلبکارهای سلیم که از آشنایان مالک است نیزد مالک می آید و از گمراه شدن سلیم به مالک می گوید و از مالک میخواهد خودش در این باره تحقیق کند و مالک به تعقیب سلیم می پردازد و متوجه می شود که فریب دسیسه های سلیم را خورده است و سلیم به اندازه ای به مواد مخدر گرفتار است که تمام سرمایه اش را در این راه نابود کرده است و متوجه می شود که سلیم تصمیم دارد برای بدست آوردن دارایی پدرش، پدرش را از سر راهش بردارد.
مالک به بی گناهی احمد پی می برد و احمد آزاد می شود. مالک سلیم را سرزنش می کند و از آگاهی اش در مورد تصمیم های سلیم به سلیم می گوید و سلیم شرمسار خانه را ترک می کند.
مالک از احمد بخشش می طلبد و رضیه را به عقد احمد در می آورد.

باکس دانلود

فصل اول
تعداد قسمت ها0
مدت زمان کل فصل25:13:01

جوایز

ارسال نظر و رتبه بندی

1 نظر

بانک اطلاعاتی فیلم افغانستان (AMDb) آیا می خواهید در مورد آخرین به روز رسانی ها اعلان دریافت کنید؟ خیر بله
رفتن به نوار ابزار